گلدونه خونه ماگلدونه خونه ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

مــــــــــــادرانـــــــــــــــــــه

روزی که نام مادر بر من نهاده شد

14 اسفند 1391 شب پر از هیجانی در پیش رو داشتم. استرس عجیبی در وجودم بود فردا لحظه ای بود که می خواستم موجودی از جنس خودم و از وجود خودم را ببینم. غروب به طرف منزل مادرم حرکت کردیم تا هم یکسری از وسایل رو از خونه خودمون به اونجا ببریم (جهت اتراق طولانی مدت بنده) و هم اینکه مادرم با ما به منزل ما بیاد تا فردا همراه من راهی بیمارستان بشه. تمام شب از اشتیاق خوابم نبرد و خواب خوبی نداشتم 15 اسفند 1391 شب نسبتا طولانی برای من به پایان رسید و من خیلی زود از خواب بیدار شدم. بساط  صبحانه رو مادرم مهیا کرده بود گرچه من نمی تونستم چیزی بخورم. ساعت 7 قرار بود که ما در بیمارستان باشیم تا حاضر بشم و همسری یه فیلم کوتاه هم از ما بگیره حضور ما در...
13 خرداد 1392
1